هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
امروز بعد از گذشت هجده سال از عروج ملکوتی اسوه عرفان ، آزادی ، عشق ، از امام آئینه ها سخن گفته و به میزان معرفت خود از آن چشمه زلال ، خواهم نوشید . از انسانی مظلوم و پیری آسمانی سخن خواهم گفت که در میان امت خویش نیز ناشناخته ماند و رفت با اینحال هنوز هم کوچه های شهر و حسینیه جماران ، دلتنگ عبور گامهای آفتابی او از رهگذار دل بی تاب خویشند ، هنوز هم مشتاقانش جای خالی او را می نگرند و می گریند ، چطور می شود خاطره خورشید را از ذهن آسمان زدود ؟ آنهم خورشید آسمان عشق که سر بر آستانش سائیدن ، نویدبخش گلبانگ سربلندی اهل ایمان بود ، چهاردهم خرداد یکهزاروسیصدو شصت و هشت یادآور تلخی هجران پیر و مرادی است که مریدان سودا زده خویش را در غم رفتن دردناکش سیاه پوش و سر به زانو کرد . روز عروج ملکوتی امام آئینه ها و خوبی هاست .
حضرت امام ( ره ) شخصیت تکرار ناپذیری بود که تاریخ را در توصیف عظمت وجودی خویش متعجب داشت ، مردی که با یک دنیا صفا و عشق و سادگی ازهمان ام القرای دلها (حسینیه جماران ) بردنیای اهل دل , ولایت و اشراف داشت .
او در بحبوحه دام گستری های استعمار برای تحمیق و استعمار جوانان این سرزمین ، همچون فرشته ای بود که طنین بالهایش غبار ریا را از چهره بدخواهان غنچه های بوستان این مملکت زدود و چهره حقیقی و کثیف استعمار را نمایاند
او برای جوانان آن زمان که اکنون دوران میانسالی را پشت سر می گذارند اسطوره بوده و هنوز هم هست ، او منادی برگشت به قرآن و سنت و عزت در میان مردم بوده و هست و از گروهی که به اسم اسلام به اسلام سیلی زده وتیشه به ریشه اسلام می زنند و در اسلام و تشیع , یدک کشانی بیش نیستند متنفر بوده و همیشه و در همه حال منتقد و کوبنده روحانیت عافیت طلب و تجلیل گر عالمان اسلامی بوده و هست
او تحفه ای الهی برای امت ما بود شخصیت وارسته ای که عمر و زندگانی و حیثیت خود را در راه دینش گذاشت
آن چشم بیدار ، آن قلب همیشه در تپش و التهاب ، آن قامت همیشه در قیام ، که بر ما حق گران بیداری و خودآگاهی ، هشیاری ، خودباوری ، عزت و اعتبار جهانی داشته و دارد گرچه امروز به ظاهر چشم بر هم هشته و لب فروبسته و سربر آستان ابدیت نهاده است ولی شیفتگان سخن آشنای او ، هرگز باور نخواهند داشت که او دیگر در میان آنان نیست
روح عظیم روح الله ، بر قلب و اندیشه تاریخ معاصر و جهان مستضعفان حکومت می کند و نبض حرکتهای شگفت جاری زمان با آهنگ پرطنین خط و آرمان و پیام او تنظیم می شود
پیر جماران شخصیت بی نظیری بود که ضمن اعتقاد به آزادی , انتقاد و حتی تخطئه را موهبتی الهی دانسته و برای اولین بار پا به عرصه اجتماعی گذاشته و ثابت کرد که فقاهت نه تنها در احکام عبادی و فردی لازم است بلکه در احکام حکومتی نیز جایگاه ویژه و والایی در مکتب انسان ساز اسلام دارد او یک تنه و تنها مقابل تحجر و خرافی گری ایستاده و دگم اندیشی را شکست و در این راه ، مرارتها و مشقتهای زیادی کشید تا بدانجا که فرمود : (خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است) . مرارتها و مشقتهای پیر جماران نه تنها قبل از انقلاب بلکه بعد از انقلاب نیز ادامه پیدا کرده و عده ای جسارت و گستاخی را بجایی رساندند که در مقابل این بزرگمرد تاریخ ایستاده و بعضا در اعتراض به نامه ارشادی او خطاب به مجلس دوم فریاد زدند : ( بفرمائید 270 پوزهبند از جماران برای نمایندگان بفرستند ) ولی او تنها برای حفظ مصالح نظام و ارزش و احترامی که برای تفکرات و عقاید گوناگون قائل بو مهر سکوت بر لب زده و لبخند تلخی می زند زیرا آنچه را که او در خشت خام می دید دیگران توان دیدن در آینه را نداشتند .
کیست که امروز سخنان دردآشنای آن عزیز ، در آخرین ماههای زندگی پربرکتش را از یاده برده باشد ؟
سخنانی که در نهایت دردمندی ، بازگو کننده دردهای نهفته دیرینه و خطرات آینده و رسالت راستین حوزه های علمیه بود
امام در آخرین ماههای حیات پربرکتش ، از جانش مایه گرفت تا با تنی خسته و قلبی شکسته ، آخرین رهنمودهای خویش را به نسل خود ابلاغ کند
او غمی سنگین از گذشته و بیمی گران نسبت به آینده داشت
غم گذشته اش از متحجران و مقدس مابانی بود که نه خود در راه اسلام ، کمترین زحمت را تحمل می کردند و نه حاضر بودند جهادگران فی سبیل الله را از اتهام ، تسفیق و تکفیر آسوده بگذراند . متحجرانی که از اسلام پوستینی وارونه ساخته و نسلها را از آن می رماندند و حربه تکفیرشان بر هر چه و هر کس که نمی پسندیدند فرود می آمد و با جهل و جمود خود ، جامعه اسلامی را به انحطاط دینی ، سیاسی و فرهنگی کشانده بودند .
و بیمش از آینده حوزه های علمیه و اسلام و انقلاب بود که مباد حوزه ها دوباره در کمند متحجران گرفتار آید و تعرب الهجره کند و مباد که عناصر مرموز و ناسالم از طریق این دستاورد گرانبها و این ره آورد ایثار و تلاش و خون صدها هزار شهید ، نفوذ یافته و برای دستیابی به اهداف دنیاطلبانه و سیاستبازانه خود ، حرکت انقلاب را منحرف ساخته و نظام اسلامی را درهم پاشند و مباد که طلاب انقلابی و ایثارگر که در طول تاریخ نهضت ، شلاق جباران و شکنجه دژخیمان رژیم شاه معدوم را چشیده و نیز آتش گلوله های استکبار را در جبهه حق علیه باطل به جان خریده اند در سنگلاخ حوادث روزگار و اختلاف سلیقه ها و اختلاف برداشتها ، دلسرد شوند و اهرم انقلاب را بر زمین نهند و مباد که زعیمان اسلام و حوزه ها ، هم خویش را در مسائل جزئی مصروف داشته و از گسترش و پیشبرد انقلاب و حرکت جهانی اسلامی غافل شوند و ...
این غمها و این بیمها بود که پیام تاریخی حضرت امام را در تاریخ 3/12/1367 شکل بخشید و به عنوان استراتژی آینده انقلاب و حکومت اسلامی نام گرفت . و این خروش ایمان آفرین ، همزمان شد با سالروز کودتای ننگین رضاخانی علیه اسلام ، ایمان و دیانت !
و امروز که در آستانه هفدهمین سالگرد ارتحال اندوهبار آن یگانه دوران و تاریخ قرار گرفته ایم ، نگاه امام ، سخن امام و صدای نفسهای گرم او را در پیام همیشه زنده او احساس می کنیم و او را می بینیم که بر افق روشن آینده تاریخ اسلام ایستاده و نسل حوزه های علمیه را به شور و نشاط ، تلاش و ایثار و حرکت به سوی اهداف بلند اسلام و انقلاب و هشیاری و بیداری و حفظ نظام اسلامی فرا می خواند .
چند صباحی است در جامعه ما دوباره عده ای که با الفبای انقلاب و مبارزه آشنایی نداشته و پیشینیه فکریشان قرابتی با تفکرات امام(ره) نداشته و ندارند وارد عرصه شده و در جامعه به عرض اندام می پردازند هرچند که اوج و قدرت این حرکتها با مقابله جانشین خلف آن امام بزرگوار عبث و عقیم مانده و در این میان عرض خود می برند و زحمت ما می دارند ولی بر هر انسان بصیری فرض است که با جان و دل با این حرکتهای مرموز و موذیانه مقابله کند .
براستی چگونه شده عده ای سابقه حتی یک روز مبارزه را ندارند امروز کاتولیک تر از پاپ شده و خواستار رد صلاحیت کسانی در بررسی انتخابات مجلس خبرگان رهبری شده اند که که جزو پایه های اصلی نظام و انقلاب بوده و علاقه و محبت امام به آنان بر هیچکس پوشیده نیست و بعضا حکم اجتهاد خود را رسما از آن عزیز دوران دریافت نموده بودند . کسانی که به رهبری علاقهمند بوده و با یکدیگر رابطه ملاطفتآمیز دارند .
عده ای که تا دیروز در مقابل امام ( ره ) ایستاده و معروف به 99 نماینده شدند امروز انگ و برچسب بی دینی و ضد انقلابی به تازیانه خوردگان و زجر کشیدگان انقلاب می زنند ، عده ای دیگر ، قانون کار جمهوری اسلامی را که با راهنمائی ها و حمایت قاطع آن بزرگمرد به تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام منجر و تصویب شده است را کمونیستی می خوانند و خواستار تغییر 80 درصدی آن هستند عده ای هم امام را نعوذبالله به عوام فریبی متهم و اندیشه اش را به مسلخ و قربانگاه برده و نقش مردم و جمهوریت نظام را در اندیشه آن یگانه دوران حذف و به ایشان جفایی نابخشودنی می کنند
امروز عده ای در حال رصد کردن الهامات الهی بوده و هر واقعه مادی و معنوی را به واقعیات قدسی پیوند می زنند غافل از اینکه اتصال هر امر عرضی به امر قدسی بازی با دین و عوام فریبی محسوب میشود و در دنیا به جز کلام وحی که کلام قدسی است هیچ چیز قدسی نیست و حکومت یک امر تجربی و عرفی است و روسای قوای ثلاثه نیز از طریق این امر عرفی به قدرت رسیده و همان گونه که قانون اساسی و تفکیک قوا نیز از اصول عرفی محسوب می شود و بر همین اساس هیچگاه نمی توان حکومت را یک امر قدسی خطاب کرد و استفاده از این واژهها ، ورود به یک مسیر غلط و انحرافی است که به کارگیری آن ، ضربه به اصول مقدسی است که در باور مردم وجود دارد فارغ از این مباحث وقتی قدرتمندان بخواهند از دین به عنوان ابزار استفاده کنند معلوم می شود نمی توانند وظایف محوله خویش را انجام دهند و بوسیله دین حجابی بر بزدلی هایشان کشیده و خودشان را محبوب جلوه کنند زمینه ساز سست اعتقادی مردم به مبانی دینی بوده و خیانت و توهینی آشکار به مقدسات و اعتقادات دینی است
براستی چه کسی وظیفه دفاع از اندیشه های آن بزرگ مرد تاریخ را دارد ؟
وقتی به عمق گفتار و کردار برگرفته از سیره علوی ، آن بزرگمرد تاریخ می اندیشیم و هنگامی که سخن حکیمانه اش را مرور می کنیم و زمانی که می شنویم : چه من در میان شما باشم و چه نباشم نگذارید این انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد ، با تمام وجود می فهمیم که مقصود از نااهلان و نامحرمان ، تنها دشمنان خارجی نبوده ، بلکه تمامی کسانی است که مبانی انقلاب و امام (ره) را در حکومت و انقلاب قبول نکرده و میانه خوبی با ایشان نداشته و انقلاب را تندروی میدانستند نیز جزو دسته نااهلان و نامحرمان بوده و نباید انقلاب به دستشان بیفتد و این وظیفه ای دینی و الهی برای تمامی عاشقان روح الله علی الخصوص مطلعین و نزدیکان اوست تا در مقابل معترضین به نظر امام (ره) ایستاده ، جلوی تحریف را گرفته و از مبانی و اصولی که انقلاب بر آن مبانی تأسیس شده ، دفاع کنند .
امید است در این ایام با استعانت از حضرت پروردگار ، حرکت و خط آن بزرگمرد تاریخ را پی گرفته و بتوانیم تاملی ژرف در گفتار ، رفتار و سیره ایشان که همان عمل کردن به راه و رسم علوی و تقلید ابوذری برگرفته از کتاب خدا و سنت رسول خدا است نموده و بدان عمل نمائیم .